بخند به روی دنیا ؛دنیا به روت بخنده
همت بلند دار که مردان روزگار...
ما را رها کنید در این رنج بی حساب
با قلب پاره پاره و با سینه ی کباب
روح الله
فرامرز عرب عامری
این جا به دل سپردن من گیر داده اند
مشتی اجل به بردن من گیر داده اند
اینجا همیشه آب تکان میخورد از آب
اما به آب خوردن من گیر داده اند
در شهر حس و حال برادر کشی پر است
گرگان به جامه ی تن من گیر داده اند
گفت چشم تنگ دنیا دار را
یا قناعت پر کند یا خاک گور
سعدی